جواد طوسی
لات بازی بچه محل های منصور آق منگل
دو خبرگزاری اصولگرا از طریق پیامک با آب و تاب اعلام میکنند: «متروپل کیمیایی با واکنش منفی اهالی رسانه و منتقدان روبرو شد. فیلم به دلیل کیفیت ضعیف بارها با کف زدنهای تمسخرآمیز تماشاگران همراه شد»
نفس عمل ـ آن هم ـ از سوی افرادی که باید نمایندگان و الگوهای جامعه فرهنگی هنری باشند به قدر کافی زشت، ناپسند و تأسفبار است. این دو خبرگزاری، در تعریف دهی رسانهای باید فرهنگسازی و حفظ حرمت اهالی این حوزه را سرلوحه کارشان قرار دهند، به جای تقبیح این گونه برخوردها و آسیبشناسی به موقع آن، اقدام به جار زدن و درشت نمایی میکنند و به شورشیان مشکوک و نفوذی «ای والله» میگویند.
اینجاست که دیگر نباید فرقی بین دوغ و دوشاب قائل شد. اگر واقعاً این افراد معترض نسبتی درست ( نه جعلی) با جامعه منتقدان دارند، به زعم نگارنده باید شناسایی و از جامعه منتقدان طرد شوند.
به هر حال فیلم دیدن در یک جشنواره فرهنگی هنری آداب خودش را دارد. هر بینندهای بر اساس سلایق و میزان درک و بضاعتش از زبان سینما، ممکن است از بعضی فیلمها خوشش بیاید و با بعضی دیگر نتواند ارتباط برقرار کند و حتی تحملپذیری اش را سر مشاهده فیلم از دست بدهد. منطقیترین واکنش در این گونه موارد، ترک سالن نمایش است، اما هیاهو و قشقرق و خنده بازار راه انداختن و سوت بلبلی کشیدن و دم دادن با یکدیگر در زمان نمایش فیلم، توهین آشکار به تماشاگرانیست که نظر و سلیقه دیگری دارند و چه بسا از همان فیلم و سبک و سیاق و دنیای سازندهاش خوششان بیاید.
طبیعتاً در میان این افراد که آدرس را اصلاً اشتباهی آمدهاند عدهای آدم مشکوک و مغرض و شاکی هم هستند که با خود مسعود کیمیایی مشکل دارند و نمایش فیلمش فرصت و بهانه خوبی برای تسویه حسابهای شخصی و رفع دلخوریهای قدیم و جدید است.
نام مسعود کیمیایی و حضور تاثیرگذارش در مقاطع مختلف تاریخی سینمای ایران آنقدر حرمت دارد که حتی اگر از بعضی فیلمهای او خوشمان نیاید، باید عنان اختیار از کف ندهیم و رفتار چاله میدانی از خود نشان ندهیم و سالن نمایش را با مجلس عروسی و پاگشا و نشئهگی و از خود بیخود شدن در جمع رفقا اشتباه نگیریم. نکته جالب از جهتی غمانگیز اینکه مسعود کیمیایی در «متروپل» از سینمای نجیبی که با انسان و خصایصش کار دارد و پایبندی به اخلاقیات و منش انسانی در دنیایی مهاجم میگوید.
قاعدتاً اینگونه لودگیها و حمایتهای بی چون و چرا از افراد حقیقی و حقوقی صورت میگیرد که هیچ نسبتی با این سینمای پاک و نجیب و مرام نامه اخلاقی و شرافت انسانی که روز به روز بیشتر دارد فاتحهاش خوانده میشود، ندارد.
لات بازی بچه محل های منصور آق منگل
دو خبرگزاری اصولگرا از طریق پیامک با آب و تاب اعلام میکنند: «متروپل کیمیایی با واکنش منفی اهالی رسانه و منتقدان روبرو شد. فیلم به دلیل کیفیت ضعیف بارها با کف زدنهای تمسخرآمیز تماشاگران همراه شد»
نفس عمل ـ آن هم ـ از سوی افرادی که باید نمایندگان و الگوهای جامعه فرهنگی هنری باشند به قدر کافی زشت، ناپسند و تأسفبار است. این دو خبرگزاری، در تعریف دهی رسانهای باید فرهنگسازی و حفظ حرمت اهالی این حوزه را سرلوحه کارشان قرار دهند، به جای تقبیح این گونه برخوردها و آسیبشناسی به موقع آن، اقدام به جار زدن و درشت نمایی میکنند و به شورشیان مشکوک و نفوذی «ای والله» میگویند.
اینجاست که دیگر نباید فرقی بین دوغ و دوشاب قائل شد. اگر واقعاً این افراد معترض نسبتی درست ( نه جعلی) با جامعه منتقدان دارند، به زعم نگارنده باید شناسایی و از جامعه منتقدان طرد شوند.
به هر حال فیلم دیدن در یک جشنواره فرهنگی هنری آداب خودش را دارد. هر بینندهای بر اساس سلایق و میزان درک و بضاعتش از زبان سینما، ممکن است از بعضی فیلمها خوشش بیاید و با بعضی دیگر نتواند ارتباط برقرار کند و حتی تحملپذیری اش را سر مشاهده فیلم از دست بدهد. منطقیترین واکنش در این گونه موارد، ترک سالن نمایش است، اما هیاهو و قشقرق و خنده بازار راه انداختن و سوت بلبلی کشیدن و دم دادن با یکدیگر در زمان نمایش فیلم، توهین آشکار به تماشاگرانیست که نظر و سلیقه دیگری دارند و چه بسا از همان فیلم و سبک و سیاق و دنیای سازندهاش خوششان بیاید.
طبیعتاً در میان این افراد که آدرس را اصلاً اشتباهی آمدهاند عدهای آدم مشکوک و مغرض و شاکی هم هستند که با خود مسعود کیمیایی مشکل دارند و نمایش فیلمش فرصت و بهانه خوبی برای تسویه حسابهای شخصی و رفع دلخوریهای قدیم و جدید است.
نام مسعود کیمیایی و حضور تاثیرگذارش در مقاطع مختلف تاریخی سینمای ایران آنقدر حرمت دارد که حتی اگر از بعضی فیلمهای او خوشمان نیاید، باید عنان اختیار از کف ندهیم و رفتار چاله میدانی از خود نشان ندهیم و سالن نمایش را با مجلس عروسی و پاگشا و نشئهگی و از خود بیخود شدن در جمع رفقا اشتباه نگیریم. نکته جالب از جهتی غمانگیز اینکه مسعود کیمیایی در «متروپل» از سینمای نجیبی که با انسان و خصایصش کار دارد و پایبندی به اخلاقیات و منش انسانی در دنیایی مهاجم میگوید.
قاعدتاً اینگونه لودگیها و حمایتهای بی چون و چرا از افراد حقیقی و حقوقی صورت میگیرد که هیچ نسبتی با این سینمای پاک و نجیب و مرام نامه اخلاقی و شرافت انسانی که روز به روز بیشتر دارد فاتحهاش خوانده میشود، ندارد.